بهترین فروشگاه اینترنتی فایل

با گفتن این موضوع، ممکن است به ما اجازه داده شود که به تک تک کلمات و جمله‌های مقدمه فوق الذکر، همانطور که در واقعیت باید انجام دهیم، توجه نکنیم تا نشان دهیم که پدر تورولدو یا شاعر است، اما تا آنجا که دکترین است از ریل خارج می‌شود. نگران است، یا تظاهر می کند که خداشناسی را به شیوه خود انجام می دهد و سپس عمداً و آگاهانه به بدعت می افتد. مثلاً این عبارت به چه معناست: پس دعا به منزله بیگانگی نیست، بلکه دعا به منزله عروج کل هستی در خداوند است ؟ آیا منظور او این است که القا کند که کاتولیک ها، قبل از کارل رهنر و قبل از تورولدو، زمانی که دعا می کردند، فقط فقیر از خود بیگانه بودند؟ چقدر غرور، چقدر غرور در این گونه بودن، انتقاد از دیگران، تحقیر افراد فروتن و ساده.که همیشه آنطور که می‌دانند و می‌توانند دعا کرده‌اند، اما دعایشان در هر حال مورد رضایت و خوشبویی خداوند است، زیرا خداوند در دل‌ها می‌خواند و اصلاً به فرهنگ نمی‌نگرد، چه برسد به ترقی مؤمنان. اما فقط به نیت صادقانه او. و این چه ادعایی است که با تمام وجود به خدا برسیم؟ نوعی خدایی شدن از خود، رستگاری انسان؟ دعا یک معراج به سوی خدا نیست، بلکه درخواستی بسیار فروتنانه خطاب به خداوند است: چیزی کاملاً متفاوت. و تعبیر به دنیا و زمانه به چه معناست? عیسی نیامد تا به جهان پاسخ دهد، بلکه نیامد تا جهان را تبدیل کند. و اما روزگار، به زمین نیامده تا خود را با روزگار تطبیق دهد، بلکه برای اینکه همه روزگاران به سوی او برآیند، چه معنایی دارد که دعا در خدمت نجات هستی از ناامیدی و خلاصه کردن آن برای ریختن در آن است. دریای خدا ؟ دعا درمان ناامیدی نیست. اگر چیزی باشد، این یک اثر است: اما دلیل وجود دعا نیست. ما برای دفع ناامیدی دعا نمی کنیم، بلکه برای حمد و سپاس خداوند دعا می کنیم و برای خلاصه کردن زندگی خود و ریختن آن در خداوند دعا نمی کنیم، بلکه برای تبدیل زندگی خود دعا می کنیم. این شیوه گفتار، دیدگاهی تاریخی ( در پاسخ به زمانه ) و طبیعت گرایانه ( پاسخ به جهان ) از ایمان را تراوش می کند.): ماوراء الطبیعه کجاست؟ به نظر می رسد تکامل Teilhard de Chardin ، یسوعی بدعت گذار است. دقیقا. تیلارد دو شاردن یک الهی‌دان نبود، با این حال او ادعا می‌کرد که با استفاده از (بسیار بد) ابزار علم که در آن مهارت داشت، یعنی دیرینه‌شناسی، الهیات را انجام می‌داد. به همین ترتیب تورولدو الهی‌دان نیست، اما در اینجا ادعا می‌کند که الهیات می‌کند و آن را با ابزار حوزه‌ای که در آن متبحر است انجام می‌دهد: شعر. اما دانشمندان دکترین را نمی سازند، همانطور که شاعران نمی کنند. دانشمندان و شاعران می‌توانند و باید خدا و آثار او را ستایش کنند، اما با تعظیم در برابر آموزه‌های حقیقی و منحصربه‌فرد، نه به این تظاهر که می‌توانند آن را از بالا (یا از پایین) شعر و علم خود تغییر دهند. این یک ادعای کاملاً و منحصر به فرد انسانی است: این یک نگرش مذهبی نیست.تیلارد و تورولدو از بند ایمان واقعی خارج شده اند.
یا عبارت : با پاهای برهنه به بوته ای نزدیک شوید که در دل کلیسا می سوزد، یعنی در قلب انسانیت.: آیا این یک دعای کاتولیک است؟ آیا این یک مفهوم کاتولیک است؟ بیایید دوباره بخوانیم: در قلب کلیسا، و آن، در قلب بشریت. عجیب: ما، کاتولیک ها، همیشه یاد داده ایم که کلیسا و انسانیت به هیچ وجه مترادف نیستند. بشریت شامل همه انسانها می شود، اما همه انسانها بخشی از کلیسا نیستند و مهمتر از همه، همه نمی خواهند بخشی از آن باشند. بدیهی است که دشمنان او همیشه بخشی از کلیسا نبوده اند. آنها همچنین بر اساس اناجیل به ما آموختند که بشریت برای نجات باید به عیسی مسیح گروید: آیا می خواهید ببینید که دو هزار سال است که آنها چیزهای کاملاً نادرست و نادرستی به ما یاد داده اند؟ اگر چنین است، خدا را شکر پدر تورولدو آمده است تا به ما توضیح دهد که واقعاً چگونه هستند. و تورولدو به نوبه خود از چه کسی می دانست؟ اما از کارل رهنر، البته: اوست که خطای سکولار الهیات قدیمی، یعنی جدا نگه داشتن کلیسا و جهان را درک کرد. اما اکنون او رسیده است که بر اساس کانت، هگل و هایدگر فهمیده است که هیچ تفاوتی وجود ندارد، مطلقاً هیچ، و گفتن کلیسا یا گفتن انسانیت دقیقاً همان است. عجیب. لوتر نیز چنین گفته است;با این حال، به ما آموختند که لوتر یک بدعت گذار ، یک مرتد و یک انشقاق است. آیا می خواهید ببینید که پانصد سال است که در این مورد به ما اطلاعات غلط داده اند؟
به فاصله افتضاحی که شعر قدیس فرانسیس آسیزی را، در کتاب مقدس مخلوقات ، از شعر پدر تورولدو جدا می‌کند، و نه تنها از آثار شعری او، آن‌هایی که به صورت منظوم نوشته شده‌اند، بلکه از قطعات منثور مانند این نیز توجه کنید. که نقل کردیم: فرانسیس قدیس از شعر برای بزرگ جلوه دادن خدا در پی آموزه استفاده می کند، تورولدو از رگ شاعرانه خود برای ارائه تفسیری از ایمان استفاده می کند که با مجیستریوم دائمی کلیسا همخوانی ندارد. پس دو مورد وجود دارد: یا دارد شعر آزاد می‌سازد، یعنی کاتولیک نیست، یا با چیزی که نمی‌فهمد، یعنی الهیات، قاطی می‌کند. در هر صورت، او نحوه صحیح نماز خواندن را آموزش نمی دهد: او معلم بدی است. در واقع، اگر مشروع باشد، همانطور که او می گوید، نماز خواندن استتاریخ، وقایع و شادی های انسان ها را خلاصه کنید ، سپس ایمان به ایمان به تاریخ تقلیل می یابد، نه به امر متعالی: ما در حضور ماندگاری کامل و کامل هستیم، با آموزه ای روبرو هستیم که ممکن است داروین، مارکس، را خشنود کند. فروید، اما نه به عیسی مسیح ، که تا زمانی که خلاف آن ثابت نشود، باید گیرنده هر دعا باشد. تورولدو برای چه کسی دعا می کند، چه زمانی این مفاهیم را در ذهن دارید؟ او به درگاه خدا دعا نمی کند، این کم است اما مطمئن است. حداقل خدای کاتولیک نیست. اما حالا که آقای برگولیو می‌گوید و تکرار می‌کند خدا کاتولیک نیست، می‌خواهید چه مشکلی پیش بیاید.و اینکه او، پاپ (با فرض اینکه پاپ باشد)، به خدای کاتولیک اعتقاد ندارد؟ پس به این رسیدیم: فراموش کنیم که دعا واقعا چیست. تبریک به کاتولیک های مترقی و طرفداران گفتگودر واقع، نماز تنها چیزی نیست که دین ما به ما یاد داده است که از حفظ بخوانیم. همچنین صرفاً طغیان روح ما است که به الهی ، جهان، ناشناخته، یا هر مفهوم برتر دیگر تبدیل می‌شود . هر گاه به چیزی مانند شفای یکی از عزیزان امیدواریم، در واقع دعا می کنیم. اما این تنها در صورتی صادق است که امید ما زاییده پاکی قلب باشد، بدون هیچ میل خودخواهانه یا شیطانی.

در واقع، ارزش دعا در نیت ما ، در نحوه تعامل ما با خدا نیز نهفته است.

دعا کردن همچنین می تواند راهی برای آماده شدن نزدیک برای دریافت آنچه برایش دعا می کنید باشد. ارزش دعا در کسانی که دعا می کنند تا در برابر وسوسه مقاومت کنند یا در مواجهه با مشکلات بزرگ قوی باشند، آشکار است. دعای مداوم برای این منظور یک تمرین روحی و روانی واقعی است . بالا بردن روح به سوی خداوند یک راه بسیار مؤثر برای ترسیم مسیر، رسیدن به هدف و رویارویی با آن بدون ترس و بدون تردید است.

ارزش دعا و منیت
مشکل زمانی پیش می‌آید که فرد تصمیم می‌گیرد برای اهداف نادرست و با نیت اشتباه دعا کند. در واقع، غالباً خدا را وسیله ارضای هوی و هوس ما می دانند نه آن که آرزوها را برای صلاح روح ما برآورده می کند .

بسیارند کسانی که وقتی دعایشان مستجاب نمی شود، خدا را دشنام می دهند و با ناامیدی فراوان از او روی می گردانند. متأسفانه گاهی اوقات دقیقاً کسانی که خود را بهترین مؤمنان می دانند ارزش نماز را نمی دانند.

نکته این است که خدا به خوبی می داند چه چیزی برای ما خوب است و او آن را بسیار بهتر از خود ما می داند.
 
تجزیه و تحلیل خود و درک ماهیت واقعی، ارزش دعایی که به درگاه خداوند می کنیم بسیار مهم است. شاید وقت آن رسیده که خوشحال باشیم چون حتی کسانی که از ما متنفرند هم همین را خواستند و اجابت نشد!

حقیقت این است که دعا کردن دارای قدرت زیادی است که ما اغلب آن را در نظر نمی گیریم و کاملاً آن را درک نمی کنیم. وقتی دعایی مستجاب نمی شود به این دلیل است که مطمئناً در آن زمان برای ما خوب نبوده است. ما در کوچکی خود برعکس آن را متقاعد کرده ایم، اما نمی فهمیم که برخی از تجربیات ، حتی منفی ترین آنها، از نظر روحی به ما خدمت می کنند .

برای درک کامل ارزش دعا ، می خواهم با دعایی که ترجیح می دهم نتیجه گیری کنم.

پروردگارا تو می دانی که من چه می خواهم. اگر فکر می کنید درست است، اجازه دهید آن را دریافت کنم. اگر فکر می کنی این عادلانه نیست، خدایا از درخواست من پشیمان نباش، زیرا من نمی خواهم شما چیزی بخواهید. ( جولیانا از نوریچ )