بهترین فروشگاه اینترنتی فایل

چنین شد که وقتی او در جایی نماز می خواند، در حالی که کارش تمام شده بود، یکی از شاگردانش به او گفت: خداوندا به ما دعا بیاموز.برادران و خواهران عزیز، قبل از مطالعه این مطالعه، مهم است که متن فوق را با دقت مطالعه کنید.
می‌خواهم با گفتن این نکته شروع کنم که شاگردی که متن به او اشاره می‌کند یکی از دوازده نفر نبود، به دو دلیل واضح:
1) دوازده نفر قبلاً شاهد دعای عیسی به مناسبت خطبه بر روی کوه بودند، بنابراین دلیلی برای چنین درخواستی وجود نداشت.
2) کلمه یونانی «تیس» به معنای «معین، معین، کسی» است و این باعث می‌شود فکر کنم که شاگردی بود که پس از موعظه روی کوه پیوست. اما این خیلی مهم نیست، در عوض درخواستی است که او از خداوند می کند این است: به ما یاد بده که دعا کنیم.
توجه داشته باشید که در این شرایط، عیسی را نه استاد، بلکه خداوند می نامند، و این نشان می دهد که این شاگرد در عیسی چیزی بیش از یک معلم می بیند، در واقع کلمه یونانی "kurie" به معنای استاد، پروردگار، موجود برتر، امپراتور است.
این شاگرد در دل خود فهمیده بود و فهمیده بود که عیسی معلم ساده ای مانند زمان خود نیست، بلکه برتر است، او استاد است. مطمئناً شاگرد در نظر داشت که همانطور که عیسی بر سایر معلمان برتری دارد، دعا و تعلیم او نیز برتر خواهد بود. آنچه شاگرد می خواست این بود که یاد بگیرد چگونه دعا کند.
در یونانی کلمه دعا به این صورت است: «proseùchestai» که به طور کلی دعا است، عملاً هر نوع تماسی با خدا می‌تواند حتی بدون توضیح بیشتر در محتوا ظاهر شود. در عمل این دعای شخصی بین شما و خداست، و من واقعاً فکر می‌کنم که این تصویر صمیمیت بین عیسی و خدا بود که شاگرد را تحت تأثیر قرار داد، که تقریباً به طور قطع برده «شکل‌های» یهودی بود. در واقع در آن زمان دو نوع نماز عمومی و خصوصی وجود داشت که در نهایت اثری نداشت! آنها دعاهایی عاری از صداقت، از سادگی اشتراک بودند تا رسمی و سنتی شوند، فقط در خدمت مردم بودند که مورد تحسین قرار گیرند. حتی حضرت عیسی(ع) روزی فرمود: وقتی دعا می کنی مثل منافقان مباش. زیرا آنها دوست دارند در حالی که در کنیسه ها و در سرودهای میدان ها ایستاده اند دعا کنند تا توسط مردان دیده شوند. من حقیقتاً به شما می گویم که این جایزه ای است که آنها دارند.
(متی 6: 5).
مسلماً این نوع دعاها همیشه وجود نداشته است. در ابتدا، مردانی که با قلبی باز به خدا روی آوردند، خالصانه دعا می کردند، اما به مرور زمان این دعاها توسط دیگران تکرار شد و تقریباً به یک الگو و فرمول تبدیل شد. این به این دلیل است که گاهی اوقات مردان وقتی از خدا دور می‌شوند (شاید به این دلیل که معتقدند "رسیده‌اند") مذهبی می‌شوند و سنت‌ها، جزم‌ها، شکل‌هایی را به وجود می‌آورند.
امروز هم می بینیم که در دنیای دینی این سنت ها همچنان وجود دارد، «مقدس» شده است، اما اجازه بدهید بگویم و رسوا نباشم که این نوع سنت در محافل انجیلی خاصی هم وجود دارد. با بازگشت به تعلیم عیسی، بیایید همیشه سعی کنیم خودانگیختگی و ارتباط با روح القدس را حفظ کنیم تا دعاهای ما با قدرت و اثربخشی انجام شود. بیایید به آیه دو برویم، اینجا عیسی است که به شاگرد پاسخ می دهد (و شروع به تعلیم می کند) و می گوید:
"وقتی دعا می کنی بگو: پدر، نام تو مقدس باد".
الف) عیسی از کلمه یونانی «پاتر» معادل «آبا» آرامی به معنای «پدر عزیز» استفاده می‌کند و مسلماً این عبارتی بود که عیسی به کار می‌برد، زیرا در آن زمان زبان محلی آرامی بود. این معنای جدید نوع جدیدی از دعا را برای شاگردان به ارمغان می آورد، رابطه ای جدید با خدا، که دیگر رابطه خالق و مخلوق نیست، بلکه رابطه پدر و پسر است. علاوه بر این، این اصطلاح دیگر در هیچ متنی از تمام ادبیات مذهبی غنی یهودیت باستان وجود ندارد. آگاهی از فاصله خدا و انسان، یهودی پارسا را ​​از خطاب کردن خدا به اصطلاح آشنای زبان عام، یعنی «عبا» باز داشت; این زبان فقط در زمینه خانواده به کار می رفت و یهودیان هرگز از این رابطه با خدا استفاده نمی کردند، بلکه او را با نام «آدونای» یا «الوهیو» یعنی خداوند یا خدا خطاب می کردند.
با عیسی این رابطه دستخوش تغییر اساسی می شود، به یک رابطه خانوادگی صمیمی تر تبدیل می شود، او دیگر تنها خالق و خداوند نیست، اکنون او نیز پدر می شود. در اینجا ما یک رابطه جدید به دست آورده ایم، رابطه ای که به ما امکان می دهد به عنوان یک پدر با خدا گفتگو کنیم زیرا اکنون بخشی از خانواده او هستیم.
ب) «اسم تو مقدس باد»، یعنی برای همه کسانی که خدا را می شناسند مقدس، مورد احترام و جلال قرار گیرند و او را به عنوان خالق خود و همچنین به عنوان موجودی محترم و مقبول در جهان می پذیرند. خوب، بگذارید این نام او در نظر گرفته شود، نامی که نمایانگر شخص خداست و اشاره به نام "یاوه" دارد که با آن خدا از همه خدایان دروغین متمایز شد. لازم به ذکر است که خدا نه تنها به عنوان یک موجود ابدی که به خودی خود وجود دارد (بالاخره این معنای نام است)، بلکه به عنوان خدایی که عهد خود را با اسرائیل بسته بود توصیف می شود.
بیا پادشاهی خود را
کلمه ترجمه شده از یونانی "basileia" است و به معنای: کرامت سلطنتی، حاکمیت، پادشاهی. نشان دهنده سرزمینی است که در آن رعایا و پادشاه وجود دارد.
عبارت پادشاهی تو بیا به ما می فهماند که این پادشاهی هنوز وجود ندارد، بلکه باید بیاید. پس چگونه می توان این آیه را با جمله ای که عیسی گفت: ".. ملکوت خدا در درون شماست" تطبیق داد (لوقا 17:21.
"
او در هر دو متن حقیقت را می گوید، اما چگونه می توان این حقایق را توضیح داد؟
ما می دانیم که خدا به حق پادشاه است، زیرا اوست که آسمان، زمین و هر آنچه را که وجود دارد آفرید. با این حال، متأسفانه، در واقع همیشه اینطور نیست، به این معنا که همه مردم زمین آن را چنین نمی شناسند. بنابراین، همه کسانی که عیسی را به عنوان نجات دهنده و خداوند می پذیرند، جزء خانواده خدا و ملکوت او هستند، در نتیجه برای آنها ملکوت قبلاً آمده است، یعنی در درون آنهاست، طعم آن را می چشند، از امتیازات آن بهره می برند. در عین حال، آنها باید برای آمدن ملکوت شما دعا کنند.
روبت جی استوارت می گوید: در دعا برای آمدن پادشاهی تو سه چیز می خواهیم:
1. نابودی پادشاهی غصب شده توسط شیطان بر روی زمین و پایان دادن به خرافات، بت پرستی، بدعت، تفرقه و هر چیزی که مخالف آن است. پیشرفت عبادت واقعی و معنوی خداوند.
2. پیشبرد پادشاهی مسیح از طریق موعظه انجیل، تا زمانی که "... پادشاهی جهان از خداوند ما و مسیح او شد" (AP 11:15).
3. تعجیل در سلطنت جلال که باید تا ابد ادامه یابد. بنابراین، این دعا برای همه زمان‌ها است، و تا زمانی که حتی یک موضوع از مسیح برای معرفی به ملکوت او باقی مانده است، ما نباید از دعا کردن دست بکشیم: «پادشاهی تو بیاید. آنچه در مورد آمدن ملکوت شما گفته شد به این معنا نیست که هنوز وجود ندارد، بلکه به طور کامل محقق نشده است، ما عملاً در «از قبل و هنوز نشده» زندگی می کنیم.
در حال حاضر همانطور که ما از قدرت نعمت های خدا لذت می بریم و لذت می بریم.
هنوز نه به این دلیل که ما منتظر بازگشت مسیح هستیم که به طور قطعی شیطان و ارتش او را نابود خواهد کرد و بنابراین همه چیز را به خدای پدر خواهد داد (اول قرنتیان 15: 24،25).
با دیدن و توضیح این دو حقیقت، اکنون می خواهیم ببینیم ملکوت خدا چیست،
این ملکوت اخلاقی و معنوی است که خدای فیض از طریق پسر یگانه محبوب خود که سر شکوهمند آن است بر خرابه های سقوط برمی خیزد. ، فرماندار و پادشاه.
ما که ندای روح او را می شنویم تابع او هستیم. پس خدا را شکر می‌کنیم که این پادشاهی را قبل از تأسیس جهان، که پایه و اساس آن از همان ابتدا در وعده‌ای که در پیدایش 3:15 داده شده بود، از پیش تعیین و مقدر کردیم. این وعده شامل پدرسالاران، پیامبران و قدیسین عهد عتیق می شود که همراه با ابراهیم روز مسیح را دیدند، از آن شادمان شدند و پر از امید، در انتظار رستگاری در اسرائیل
بودند. آمدن عیسی مسیح به جهان
روز به روز نان روزانه ما را به ما بدهید
من معتقدم که وقتی پادشاهی وارد زندگی ما شد، ما به عنوان متعلق به آن، باید از پادشاه و پدرمان حتی چیزهای مادی بخواهیم. کلمه "نان" در یونانی "artos" نشان دهنده غذای بدنی و معنوی است که برای حفظ زندگی ما در پیشگاه خداوند ضروری است.
1. غذای بدنی
نان مهمترین ماده غذایی در اسرائیل بود. در اصل از مخلوط جو، حبوبات اسیدی، عدس و سایر مواد تشکیل می شد و سپس در فر قرار می گرفت و می پخت. این محصول تا نان گندم محبوبیت بیشتری پیدا کرد، اما فقط ثروتمندترین ها توانایی خرید آن را داشتند. هر دو نوع نان به طور کلی معرف غذا بودند. حتی در زمان و در محیط تاریخی عهد جدید، نان نشان دهنده غذای اساسی بود. علاوه بر معنای دقیق آن، می تواند به طور کلی نشان دهنده غذا و رزق نیز باشد، امروز هم می گوییم برویم نان بگیریم. بنابراین پسر اسراف در لوقا 15:17، فقیر و گرسنه، به یاد می آورد که کارگران پدرش «نان» فراوان دارند. همچنین پولس در نامه دوم به تسالونیکیان 3: 8 می گوید:
2. غذای روحانی
عیسی در یوحنا 6:35 خود را نان زندگی می نامد. در این قسمت، عیسی به مخاطبینش توضیح می‌دهد که «نان» یا «مَنایی» که پدرانشان در بیابان خورده‌اند، برای زندگی آنها نبود، بلکه فقط نانی است که خدا از آسمان فرستاده است و آن خودش است، عیسی زندگی می‌کند. . علاوه بر خوردن برای حفظ جسم، باید برای حفظ روح و روان غذا بخوریم; امروز به لطف نان زندگی عیسی، ما می توانیم آن را انجام دهیم. بنابراین وقتی دعا می کنیم از پدر می خواهیم که روز به روز علاوه بر نان به ما بدهد تا در بدن زندگی کنیم و ما را تقویت کنیم، همچنین نانی را به ما بدهد تا در روح زندگی کنیم و در خدمت و ستایش او مؤثر باشیم.
گناهان ما را ببخش
کلمه ای که در اینجا استفاده می شود، در یونانی "amartias" به درستی به معنای "گناهان" است. در یونانی چندین کلمه برای نشان دادن کلمه "گناه" وجود دارد، به عنوان مثال:
Parabosis - مربوط به تخلف از قانون است.
پاراپتوما - مشتق از parapipto به معنای افتادن، انحراف، اشتباه کردن است. این عبارت به طور کلی بیش از تخطی گناهکار را نشان می دهد. در بافت وسیع‌تر پدیده‌ای که ما آن را گناه می‌نامیم، مفاهیم «آنومیا»، یعنی فقدان قانون نیز باید گنجانده شود. این مطلب توسط گروه کلماتی که به «آمارتیاس» اشاره می‌کنند به شکلی ریشه‌ای و کامل‌تر بیان می‌شود که نشان‌دهنده فقدان آداب، قوانین، انسان‌ها و خدایان است، در مورد ما فقدان خدا.مفهوم گناه نشان‌دهنده پیچیدگی است. پدیده اشتباهات انسانی که از اشتباهات کوچک در برابر یک فرمان تا تباهی کلی وجود دارد.به لطف عیسی ما آمرزش گناهان خود را داریم اما مهم این است که دیگران را نیز ببخشیم. توجه داشته باشید که در متی 6:
بدهی مبلغی است که از کسی قرض گرفته می شود که باید به او بازپرداخت شود، بنابراین بدهکار
به آن دیگری بدهکار است. من فکر می کنم که در هر دو قسمت معنا یکسان است، فقط اینکه متی گناه را تحت جنبه بسیار مهم بدهی به خدا، توهین به حاکمیت او به ما معرفی می کند. همانطور که بدهکار در دست طلبکار است، گناهکار نیز در دست خداست، زیرا
ما نیز هر بدهکار خود را می بخشیم.
این بدان معنا نیست که برای این عمل ما بخشش داریم، زیرا فقط و منحصراً برای خون عیسی مسیح بخشش دریافت کرده ایم. با بخشیدن دیگران، می دانیم که بخشیده شدن چقدر مهم است، همانطور که قبلاً تجربه شده است. همینطور با نبخشیدن دیگران نشان می‌دهیم که هیچ رحمی نداریم و وقتی از خدا طلب بخشش می‌کنیم او را مسخره می‌کنیم، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند با علم به اینکه همسایه‌اش را نبخشیده است، از خدا طلب بخشش کند.
امروزه یافتن افرادی که آماده صحبت هستند، آسانتر از این است که مایل به گوش دادن باشند. از سوی دیگر، همه ما به کسی نیاز داریم که صبورانه به ما گوش دهد و ما را درک کند. خداوند با نهایت آرامش و در دسترس بودن به ما گوش می دهد: او کاری جز این ندارد. برای پذیرفته شدن نزد مخاطب از سوی او، نه نیازی به قرارهای توافق شده با پیشبرد قابل توجه است و نه حتی اعتبار آثار خوب، همانا بدبختی ما بهترین توسل به رحمت اوست.
پدر ما دعای اساسی مسیحیان است. پس از این دعای پروردگار است که می توانیم بفهمیم دعا چیست. دعای یک مسیحی این است که با خدا صحبت کند و او را ابا، بابا، بابا خطاب کند.
سنت ترزا می نویسد: "دعا یک رابطه صمیمی دوستی است، یک سرگرمی با کسی که می دانیم ما را دوست دارند".
دعا از ضروریات اساسی هر انسان و بالاتر از همه مسیحیان است. نفس هر مؤمنی است. دعا انسان را تحقیر نمی کند، بلکه او را تعالی می بخشد زیرا عظمت او را آشکار می کند: انسان گفتگوی ممتاز خداوند است.
قدیس یوحنای کریزستوم می نویسد: «دعا و گفتگو با خدا بالاترین خیر است، زیرا اتحاد با اوست».
دعا زبان ایمان ماست.
ترتولیان نوشت: "دعای خداوند (پدر ما) واقعاً ترکیبی از کل انجیل است".
و یواخیم ارمیا نوشت: «پدر ما واضح‌ترین و کامل‌ترین خلاصه پیام عیسی است».
و آگوستین مقدس: "تمام کلماتی که در حال دعا می گوییم، بیانگر چیزی نیست جز آنچه در این دعا وجود دارد که خداوند به ما آموخته است، اگر آن را خوب و راحت بخوانیم."
و سنت توماس آکویناس: "دعای پدر ما کاملترین است... در دعای خداوند، نه تنها همه چیزهایی که به درستی می‌توانیم آرزو کنیم، خواسته می‌شوند، بلکه به ترتیبی که باید خواسته شوند: تا این دعا نه تنها خواستن را می آموزد، بلکه تمام محبت های ما را نیز شکل می دهد.»
عیسی با سخنان خود به ما زندگی جدید می آموزد و به ما آموزش می دهد که آن را با دعا بخواهیم. درستی زندگی ما به درستی دعای ما بستگی دارد.
عیسی دعای متشکل از کلمات را منع کرد (متی ۶: ۷)، اما دعایی متشکل از کلمات را نیز به ما آموخت.