بهترین فروشگاه اینترنتی فایل

دعا چیست؟ همه ما معتقدیم که می دانیم؛ اما آیا واقعا اینطور است؟ اگر بعد از دومین شورای واتیکان بالغ شده ایم، پس احتمال زیادی وجود دارد که ایده های ما، حتی در مورد چیزی به مهمی نماز، تا حدودی توسط کسانی که باید آموزه درست را به ما آموزش می دادند، اشتباه گرفته شده باشد، اگر نه کاملاً جعل شده باشد. از وحی الهی که با انسانها به دو صورت صحبت می کند و تنها به دو صورت سخن می گوید: کتاب مقدس و سنت.از این گذشته، کافی است وارد کلیسا شوید و آن میز (بسیار زشت) را که در مرکز پیشگاه، رو به روی مومنان گذاشته شده است، در پس زمینه، به عنوان یک زائده بیهوده، محراب واقعی را رها کنید، همان جایی که قرن‌ها مقدس است و برای قرن‌ها، کشیش در آن مراسم قربانی کردن عشاء را جشن می‌گرفت تا بفهمد که چیزی آنطور که باید پیش نمی‌رود. اگر به کلیسا بروید و به خدا دعا کنید، آن میز وسط چه می کند؟ کلیسا یک اتاق کنفرانس نیست، بلکه خانه خدا است. اما کشیش فقط یک وسیله است، و بنابراین توجه مؤمنان نباید به کشیش به عنوان یک مرد معطوف شود، بلکه باید به خدایی معطوف شود که از طریق کشیش صحبت می کند. اگر حتی برای لحظه ای فراموش کردینماز کلمه حمد و سپاسی است که انسان به پروردگارش خطاب می کند، نه کلمه ای که مردم به خودشان خطاب می کنند . و اینکه دعا طلبی خداست و عدم تعمق در معنای زندگی و تاریخ بشر، پس همه چیز اشتباه است: ما دعا نمی کنیم، بلکه به دنبال تجلیل از خود، ماسونی و عرفانی انسان هستیم. اما این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق می‌افتد ، از واتیکان دوم شروع می‌شود: ما تلاش می‌کنیم ایمان به خدا را به ایمان به انسان تبدیل کنیم. آیا آقای برگولیو هنگام سخنرانی در پارلمان استراسبورگ نگفت که امید اروپا در مرکز قرار دادن انسان است؟ انسان، نه خدا، آیا می‌توان بدعتی بدتر از این را تصور کرد: پاپی که می‌گوید امید انسان‌ها در مرکز قرار دادن انسان است؟البته بزرگترین موهبت روح دعاست; هر که روح نماز داشته باشد، فیض دوستی با خدا و با مردم، فیض نورانیت و شادی دارد. او با همه مخلوقات در ارتباط است و در استفاده از آنها احترام و میزان لازم را می داند: در واقع هیچ کس به اندازه اهل نماز آزاد و بی قید و شرط و بی مزاحمت نیست.
پس پاسخ دادن به دنیا و زمانه، نه دعا به عنوان بیگانگی، بلکه دعا به عنوان عروج کل هستی در خدا. چگونه هستی را از ناامیدی نجات دهیم، خلاصه کنیم تا آن را در دریای خدا بریزیم، یعنی خلاصه کردن تاریخ، وقایع و شادی های انسان. و با پاهای برهنه به بوته ای که در دل کلیسا، یعنی در قلب بشریت می سوزد، نزدیک شویم. و در شعله آن راز را کشف کنیم و معانی آن را بخوانیم و بفهمیم که چگونه ابر هنوز ما را می پوشاند و در روز ما را همراهی می کند و ستون آتش شبانه بر ما پیشی می گیرد.ما می توانستیم ادامه دهیم، اما از این هم بدتر خواهد بود. ما معتقدیم که این نقل قول کوتاه کافی است و پیشرفت می کند. یقیناً تورولدو شاعر است، پس گفته می شود: بله، بسیاری از اقوال از نظر کلامی مناسب نیستند; بسیاری از مفاهیم مبهم هستند و تقریباً می توانند به آموزه ای تعلق داشته باشند که به تورولدو تعلق دارد، اما این آموزه کاتولیک واقعی نیست: هر چند باید درک کنیم، شاعر با اشتیاق و با اشتیاق صحبت می کند، نمی توان انتظار داشت که او همانطور که یک ظرف صحبت می کند صحبت کند. ، معلم تعلیمات پیش پا افتاده. اصلا! در اینجا یا هر جای دیگر شعری وجود ندارد: آموزه کاتولیک یکی است، و شاعران می توانند هر گلی را که می خواهند گلچین کنند، به شرطی که تظاهر به تغییر آن حتی یک ذره نکنند! شعر خوب است، خوب است، برای بزرگ جلوه دادن جلال خداوند. اما نمی توان از آن به عنوان استفاده کردیک اسب تروا برای معرفی مفاهیمی که کاملاً ارتدوکس نیستند، به بدنه دکترین ایده ها وارد شود. اگر این اتفاق بیفتد، و به نظر ما این اتفاق می‌افتد، ما در معرض یک جعل هوشمندانه و حیله‌گر هستیم: ما از شعر برای تغییر، در پشت لباسی درخشان، تنها دکترین واقعی کاتولیک استفاده می‌کنیم. عملیات بد و حیله گرانه، شایسته تدبیر جهنمی: شعر به صورت شاه ماهی به کار می رود و در این میان مار زهرآگین بدعت به باغ ایمان وارد می شود.همه چیز، در این صفحه نثر، متاسفیم: ما احساس می کنیم که در پی Magisterium همیشگی نیستیم، بلکه در مسیری جدید و انسانی هستیم که با غرور انسانی ترسیم شده است، گویی جایگزین جاده قدیمی همه زمان ها شده است. یقینی و یقینی که ارواح را بدون شکست به هدفشان می رساند: که خداست، و یقیناً «روح شادی» نامشخصی نیست. شروع با عنوان: دعای ما : مال ما، کی؟ از کاتولیک ها؟ اما در آن صورت، مالک مال ماستکاملاً زائد است یا نه در میان همه کاتولیک ها، بلکه از آن فرقه خاصی که با الهام از شورای دوم واتیکان، اما در واقع تمام بیست شورای دیگر در تاریخ کلیسا را ​​نادیده گرفته یا امتناع می کنند، و خودسرانه و غیرقانونی تظاهر به اصلاح و اصلاح می کنند. تغییر Magisterium، آیا می خواهید یک کلیسای جدید، مدرنیست و نیمه پروتستان ایجاد کنید؟ از زمان آغاز جهان، عبادت الساعات، عبادت الساعات ، یا تشریفات ، یا دفتر الهی نامیده شده است . هیچ کس آن را دعای ما نامیده است. همانطور که هیچ کس، قبل از واتیکان دوم، هرگز رویای نامیدن یک جنبش کلیسایی را در سر نمی پروراند، همانطور که در برخی از اسقف های آلمان اتفاق می افتد، ما کلیسا هستیم .: اگر شما کلیسا هستید، پس دیگر کاتولیک ها چه هستند؟ نامی که به خود داده اید نشان دهنده قصد شماست : ما کلیسا هستیم یعنی فقط شما خود را کلیسای واقعی می دانید. اما چنین ادعایی را نمی توان خود اعلام کرد: هیچ کس نمی تواند به خود مجوز عضویت در کلیسای واقعی را بدهد، به استثنای دیگران، به ویژه اگر «دیگران» تنها تقصیرشان پیروی از Magisterium تمام دوران باشد و از انتظار آن است که کلیسا همیشه گفته است، و نه تنها از زمان واتیکان دوم و عشای جدید پل ششم. و در واقع، با بازگشت به "خلاصه" مورد بحث، در اینجا عبارت Community of S. Egidio است. بنابراین، جامعه S. Egidioآیا او دعای «خود»، دعای خاص، روشی برای دعا دارد که با هر شخص یا هر جامعه کاتولیک دیگری متفاوت باشد؟ ما مطمئن هستیم که هیچ کس نمی خواست این را بگوید. این درست نیست؟ و اگر چنین است، برای چه هدفی باید جامعه سنت اگیدیو را مشخص کنید ؟ این شفاف سازی به چه معناست؟ اگر به این معنا نیست که جامعه سنت اگیدیو روش خاص خود را برای دعا دارد، چیزی که توسط پدر تورولدو تئوریزه شده و حمایت شده است، آیا به این معنی است که جامعه سنت اگیدیو ناشر واقعی خلاصه نامه است؟ اگر چنین بود، علامت Comunità di S. Egidio را در برگ مگس جلد، در پایین، در گوشه، همراه با مکان و تاریخ انتشار و nihil obstat پیدا می‌کردیم.اسقف اعظم گاندینی میلان. کسانی که اندکی حیا دارند همینطور است. سینه‌اش را متورم نمی‌کند، خودش را در مرکز قرار نمی‌دهد، کتاب دعا را طوری تصور نمی‌کند که گویی اسب کاری برای ایجاد تغییرات در نماز است. اما ما می دانیم که همه اینها کاملاً مطابق روح واتیکان دوم است که در واقع بر اصلاح مذهبی متمرکز بود: که در آن زمان اصلاحات نبود، بلکه یک انقلاب بود که توسط اسقف اعظم ماسون و پیدویست، موسینور آنیبال بوگنینی هدایت می شد.، سپس توسط خود پل ششم برای مجازات اخراج شد. اما چگونه می توان در مورد کسانی که رسم تبدیل کلیساها و کلیساها را به سفره خانه ها و رستوران ها تحمیل کرده اند و نیمکت ها را برای عبادت جا به جا می کنند تا جایی برای میزهایی برای خوردن و آشامیدن، زیر محراب ها، با کشیشان و اسقف های دگرگون شده، باز شود، از عفت صحبت کنیم. مناسبت، در پیشخدمت های کوشا، سوتلرها، آشپزها و سرآشپزهای پیتزا؟